اردوی کلاس اولی ها

مثل همه سالها ،ایام اردیبهشت ماه بوی اردو و پیک نیک یک روزه از طرف مدرسه را می دهد

من و دوستام خیلی منتظر بودیم تا به اردو بریم

خلاصه یک روز به همون نامه دادند که شنبه باید برای اردو  مجتمع بانک کشاورزی آمده شویم

من هم مثل دوستام سر از پا نمی شناختم  بلافاصله برای مامانم اداره زنگ زدم و گفتم که قراره شنبه اردو بریم

و برای صبح شنبه هم با کوله باری از خوراکی های خوشمزه و لباس ورزشی راهی مدرسه شدم

اما بدلیل ابری بودن هوا ،اردو کنسل شد

خیلی ناراحت شدیم و همه اعتراض کردیم اما فایده ایی نداشت

مامانم هم خیلی ناراحت شد

تا اینکه هر روز به عشق اینکه نامه اردو مجددا بهمون بدهند به مدرسه می رفتم

همه پایه ها اردو رفتن اخرش نوبت ما شد

خلاصه نامه اردو را مجددا بهمون دادند

دوباره کوله باری از خوراکی های خوشمزه با یه دست لباس ورزشی که تازه خریده بودم و

خیلی هم ذوق داشتم به مدرسه رفتم

با مینی بوس و به همراه خانم معلم عزیزمان به مجتمع بانک کشاورزی رفتیم

ابتدا زیرالاچیق  وسایلمون را گذاشتیم و بعد من کاپشن شلوارورزشی ام را دراوردم

با لباس فوتبالی راهی زمین فوتبال شدم به همراه دوستام .

کلی بازی کردیم

بین کلاس اولی ها و دومی ها هم مسابقه برگزار شد

تو مسابقه طناب کشی ما برنده شدیم

تو مسابقه کانگورها هم شرکت کردم اما دوستم امیررضا کلاس دومی برنده شد

دبیر قلی پور هم از مربی های خوب مدرسه ما داور مسابقات بودند

از آقای بوستانی معاونت مدرسه و خانم معلم عزیزم خانم دیلمی و همچنین دبیر قلی پور مربی ورزش مان ، خیلی متشکریم

خیلی بهمون خوش گذشت

یک روز به یاد ماندنی شد