تولد 5 سالگی امیر علی جون
امسال تولد 5 سالگی من مصادف شد با روز شهادت امام رضا ع .
بنابراین من یه مراسم تولدم را به اتفاق عمو فرید و فراز و مامان بزرگ و بابابزرگ و عمه فاطمه ،
بعداز ظهر شنبه گرفتم و با با جون برام از شیرینی سرا کیک تازه تازه و داغ خرید
که شکل زمین فوتبال بود و بازیکنش شبیه اوباما بود
اولین مهمان جشنم فراز بود
کلی بخور بخور کردیم
بعد هم فشفشه روشن کردیم
بعد با هم عکس یادگاری گرفتیم
و از بابابزرگ جون و عمو فرید و داداش امیر احمد هدیه ام را نقدا دریافت کردم
و بادکنک های باد شده را ترکوندیم
عمو فرید بعد از مراسم تولدم به سمت تهران حرکت کرد
زنعمو که حالش زیاد خوب نبود بخاطر نی نی کوچو لویی که در راه داره نتونست در جشنم حضور داشته باشه.
یه جشن درست و حسابی هم مهدم گرفتم
اول کارت تولد خریدم و به دوستام دادم
اسم و فامیل همه دوستام را به مامان جونم گفتم و اسامی آنها را نوشت
وقتی نوشته اش را به خانم مربی نشان داد اونها تعجب کردند که من چطوری اسم همه را با فامیلشون حفظ بودم
بعد برای روز تولدم حسابی برنامه ریزی کردم . دستورات لازم را به مامان جون می دادم و اون بنده خدا هم بدون هیچ چون و چرایی انجام می داد
مامان جون برام کیک بلژیکی خریدند و کلاه تولد و برف شادی و بادکنک و شکلات و فشفشه های مختلف .
که با هر کدومشون کلی حال می کردیم
موقع روشن کردن فشفشه ها برقها را خاموش کردند تا کمی تاریک بشه و بجاش شادی ما مضاعف شد
وقتی برف شادی را زدند تمام کلاس ول وله شد
البته همراه با آهنگ شاد
با همکاری دخترا و رقص و پایکوبی شون مراسم تولدم با حالتر شد
تازه نوبت نوبتی دختر خانمها برای بریدن کیک رقص چاقو هم می کردند
حالا نوبتی باشه نوبت بخور بخوره ،جاتون خالی
خیلی خوش گذشت
دوستام هم برام کلی هدیه های قشنگ آوردند
البته از مامان جونم تشکر ویژه می کنم چون بخاطر من با اینکه
آخر ماه بود و اداره کلی شلوغ بود وقت گذاشت و اومد به مهدم همه اون وسایل تولدم را آورد
تا من بتونم با دوستام جشن بگیرم و شادی کنم
امیدوارم همیشه شادی و خوشحالی باشه.