جشن تخم رنگی برای سال 1392
برای چهارشنبه 23 اسفند یه دعوت نامه بهمون دادند تا از خانواده هامون برای جشن تخم رنگی دعوت کنیم
مامان جونم اون روز را بخاطر اینکه خاله جون فرشته و دخترش فاطیما جون پیش ما بودند مرخصی کامل گرفت و ساعت 10 به مدرسه من اومدند و فاطیما که تو عمرش اینهمه پسر یه جا ندیده بود کلی شگفت زده شد
یه جشن مفصل همرا ه با سفره هفت سین خیلی زیبا و آهنگهای فوق العاده شاد و هیجانی مخصوص عید نوروز برامون پخش کردند
بعضی از دوستام که دستی هم تو رقصیدن و لرزوندن داشتند
حتی با اینکه روی زمین هم نشسته بودیم طاقت نمیآوردند و شرو ع می کردند به
حرکات موزون ،خیلی جالب و با حال بود
عکسهای یادگاری هم با گروه حاجی فیروز گرفتیم
یکی از حاجی فیروزها ،دانش آموز کلاس ما بود و بنابراین با فاطیما یه عکس ویژه انداخت
بعد از جشن ما به کلاسهامون رفتیم و وسایل مان را برای رنگ کردن تخم مرغ ها آماده کردیم
البته ما بعد از رفتن مامان جون و خاله از مدرسه ،بجای رنگ کردن تخم مرغ ها چون پلاستیکی بود خیلی سخت رنگ میشد حوصله مون سر رفت و شروع کردیم به رنگ کردن صورت بغل دستیمون
خیلی قیافه هامون با حال شده بود
جای مامانم خالی وگرنه برامون عکس یادگاری می انداخت .
مامان جونم همراه خاله به مهد امیرعلی جون رفتند و
تخم مرغ رنگیشو کارت تبریک نوروز شون را گرفتند و
به مهد دینا جون رفتند
جون زندایی جون نوبت دندانپزشکی داشتند خاله جون قرار شد شرکت کنه
به همراه فاطیما که دوست جون جونی دینا خانمه.
خلاصه از مهد امیرعلی به سمت بابل حرکت کردند و
در جشن دیناجون هم که خیلی عالی و قشنگ بود به همراه روشن کردن آتش و پریدن بچه ها همراه خانم مربی ها و برف شادی
امیرعلی و فاطیما هم قاطی بچه های دیگه کلی بازی و شادی کردند و خوش گذروندند و عزیزجون هم بخاطر چهارشنبه آخر سال آش فوق العاده خوشمزه ای پختند
جای همتون خالی
در آخر هم عزیز جون برامون تو منقل آتش درست کرد و دایی میلاد جون هم برامون ترقه گرفت و کلی
آتش بازی و ترقه بازی بی خطر کردیم
حسابی خوش گذشت
امیدوارم سال جدید ،سالی سرشار از موفقیت و پیروزی و بهروزی باشد .