امیر علی امیر علی ، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

امیر های مادر

رفتن به مشهد مقدس

1392/3/26 13:25
نویسنده : مادر دوامیر
945 بازدید
اشتراک گذاری

 بابابزرگ جونم از اوایل خرداد برامون سفر به مشهد مقدس را برنامه ریزی نمودند

مشهد مقدس 92

از آنجائیکه معمولا سفر بهمراه بابابزرگ خیلی خوش می گذره  خیلی شور و ذوق داشتیم

امیر علی هم طبق معمول به همه عوامل مهد کودکشون اطلاع رسانی کرده بود ما می خوایم با ماشین بابابزرگ جون بریم خونه خدا.

خانوم مدیرشون می گفت ما تعجب می کردیم چطوری اینها می خوان با ماشین به مکه بروند؟

از آنجایی هم که امیرعلی هیچ وقت حرف بی ربط نمی زنه ،خلاصه حرفاش از یه جایی سر رشته می گیره  ،متعجبانه از مامانم پرسیدند : چطوری با ماشین می خواید به مکه برید ؟

مامانم هم که شکل علامت سوال شده بودسوال گفت :با ماشین بریم مکه ؟

کی گفته ؟؟؟

تازه متوجه شدند که آقا امیرعلی که مشهور به خبرگزاری ایسنا ست تو خونه ما در پخش خبر با سوء تفاهم مواجهه شدند. کلی خندیدیمقهقهه

خلاصه زمان موعد فرا رسید ما چمدانهایمان را بستیم و با یک ساعت تاخیر حرکت کردیم

از این جهت با بابابزرگ جون بهمون خوش می گذره که خیلی با حوصله ست و خیلی هم هوای مارا داره

هیچ کس هم حق نداره بهمون امر ونهی کنه  این کار را بکن این کار را نکن

حتی وقتی آماده حرکت شدیم و ماشین را هم از حیاط بیرون بردند یکدفعه انگار بابابزرگ جون یاد چیزی افتاده باشند کلید درب اتاق را گرفتند و سه طبقه بالا رفتند تا آی پدشون را برای ما بیارن و ما اگه حوصلمون از برنامه های خودمون سررفت با آی پد ایشون بازی کنیم

واقعا بابابزرگ جون محشرند الهی خدا حفظشون کنهقلب

حدودا ساعت 11.5-12 شب به بجنورد رسیدیم از قبل هم مهمانسرای دانشگاه بجنورد هماهنگ کرده بودیم ، یک شب اونجا را  برامون رزرو کرده بودند اما طبق معمول  بابا جون اصرار می کردند

که من خسته نیستم و یکسره بریم تا مشهد .

مشهد مقدس 92

ولی با اعتراض شدید مامان و مامان بزرگ مواجه شدندچون امیر علی بغلشون خوابیده بود و قبول نمی کرد بیاد پشت پیش من،اما من راحت راحت مثل روی تختم خوابیده بودم

که باز هم بابابزرگ جون به دادمون رسیدند به مهمانسرای دانشگاه بجنورد رفتیم و شب را آنجا گذروندیم و صبح بعد از خوردن صبحانه بسمت مشهد مقدس حرکت کردیم

مشهد مقدس 92

حدودا ساعت 11.5 بود که از دور بارگاه مطهر امام هشتم را دیدیم و همه باهم صلوات فرستادیم و سلام دادیم

بعد از کمی استراحت در هتل و اتاقمان ،برای ناهار آماده شدیم

چون ساعت خاصی ناهار سرو میشد و هوا هم شدیدا گرم بود  تصمیم گرفتیم بعد از ظهر  وقتی هوا خنک شد ،برای نماز مغرب  به حرم مطهر برویم 

مشهد مقدس 92

 وقتی به حرم رسیدیم فضای معنوی و پاکش بر دلهامون سایه افکند و برای همه آرزومندان و التماس دعاگویان دعا کردیم و زیارت امام رئوف را خواندیم

مشهد مقدس 92

شب شهادت امام موسی کاظم ع در حرم بودیم خیلی شلوغ بود اما انگار برای همه جا داشت و هیچ کس ازاینهمه  شلوغی وسختی  زیارت ثامن الحجج ع ناراضی نبود  همه شاکر خداوند بودند از اینکه در چنین شبی در حرم امام رضا ع هستند 

ما این دو سه روز را فقط در هتل یا حرم گذروندیم.

یک روز هم  که دلمون نیومد تا غروب حرم نرویم و برای نماز ظهر رفتیم واقعا از گرمای هوا و

مشهد مقدس 92

شلوغی ونبودن جا برای خواندن نماز کلافه شدیم 

اصلا برای یه دقیقه هم به بازار و یا مکان های تفریحی و ...نرفتیم

چون هم هوا خیلی گرم بود و هم خیلی شلوغ، مخصوصا اینکه انتخابات هم نزدیک بود و

دوتا ازکاندیداها آقای قالیباف  وآقای جلیلی هم مشهدی بودند خیابانها واقعا شلوغ بود

در گرمای ظهرمشهد که نفس کشیدن مشکل بود جوانها با صدای بلند کنار خیابانها

مشغول تبلیغات برای کاندیدای خودشان بودند یک قسمت از سخنرانی کاندیدا را

می خواندند یا گفته بزرگان در مورد کاندیدای آنها را بلند بلند تکرارمی کردند

مشهد مقدس 92

من و امیر علی بیشتر در لابی هتل که یه حوض پر از گلبرگ گل محمدی داشت و

مشهد مقدس 92

دورش هم شمع روشن بود می رفتیم و

 رستوران جزیره ایی

یا به رستوران جزیره ای اش که وسط آب بود رفتیم ،خیلی قشنگ بود میز و صندلی همه وسط رودخانه مصنوعی بودند

و امیر علی هم به یک مجسمه اسب گیر داده بود که

مشهد مقدس 92

این همون اسبیه که لوسین با چوب درست کرد و آنت اونو انداخت و پاش شکست،هستش.

واقعا سفر زیارتی معنوی قشنگی بود

ان شالله قسمت همه

آرزومندان بشه .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله فدا
26 خرداد 92 14:44
سلام نورچشم خاله:زیارتت قبول انشالله به زودی زیارت مکه و کربلا قسمت شما وخانواده عزیزت بشه


پاسخ : ممنونم همچنین برای شما و عزیزانتان
مامان کیانوش
27 خرداد 92 11:12
ان شاءاله همیشه خوش و سلامت باشید و تابستان خوبی رو بگذرونی امیر احمد جون .

پاسخ : ممنونم امیدوارم شما هم به زیارت امام رئوف مشرف شوید
مامان امیرمحمد
2 تیر 92 8:04
زیارت قبول عزیزانم ...
قسمت نشد همسفر باشیم ...

حوض پر از گل خیلی خیلی قشنگ بود ...
خیلی خوشمان آمد



پاسخ : عزیزم ان شالله زود زود به پابوس آقا امام رضا ع مشرف شوید