امیر علی امیر علی ، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

امیر های مادر

نی نی فریماه و فاطمه کوچولو قدمتون مبارک

1392/4/4 10:44
نویسنده : مادر دوامیر
678 بازدید
اشتراک گذاری

بهار امسال فصل خیلی خوبی برای ما بود

چون دوتا از فرشته های خدا به جمع ما اضافه شدند

فاطمه کوچو لو

یکی فاطمه کوچولو  دخترخاله سمیه جون که 16 اردیبهشت مصادف با ایام تولد

حضرت فاطمه زهرا س به دنیا اومدند

نی نی فریماه

و دومی هم نی نی فریماه جون دختر عمو فرید که 3خرداد مصادف با روز

تولد حضرت علی ع متولد شدند

خیلی دوست داشتیم هرچه زودتر به دیدنشون بریم چون هردو در تهران بودند بنابراین باید

در یک فرصت مناسب بعد از امتحانها ،خدمتشان شرفیاب می شدیم

البته نا گفته نماند دلمون طاقت نیاورد و از طریق ایمیل چهره سراسر نورانیشان

را از طریق وب زیارت نمودیم

الهی خدا به هرکی فرزندی داد محافظت نماید و به هرکی نداد هم زود زود یکی از اون

فرشته های مهربونش را براشون بفرسته

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

خلاصه تا من امتحاناتم تموم شه فریماه خانم خودشون به همراه خانواده قدم رنجه نمودند

من و امیر علی که خیلی وقت بچه نوزاد ندیده بودیم خیلی ذوق کردیم و از من بیشتر

امیر علی خیلی با تعجب نگاهش می کرد

فریماه و امیراحمد جون

البته نا گفته نماند گاهی از دوست داشتن فراون هم کارهای خطرناک می کرد مثلا انگشتش را در دهان نی نی فریماه  بی گناه فرو می کرد  و اون هم طفلکی شروع می کرد به مکیدن انگشت امیر علی

یا اینکه مدام دست و پای فریماه را با دستش می خواست لمس کنه که گاهی حین لمس کردن ،دست فریماه را می کشید و یا اینکه پاشو فشار می داد

فریماه و امیرعلی جون

مامان بزرگ طبق معمول همش می گفت از بس بچه ام دخترعموش را دوست داره نمی دونه

چی کار کنه یا می گفت بذار ببینیم آخر چی کار می کنه ؟؟!!! ویا اینکه امیر علی جون  می خواد

محبت کنه اما  بلد نیست قهقهه

اما مامانم حتی بیشتر از زنعمو حساس بود و فورا واکنش نشون می داد و فورا یه جیغ بنفش

و یه فریاد یا امام رضا می کشید که همه بیشتر از واکنش مامانم می ترسیدند عصبانی

تازه مادر زنعمو به مامانم دلداری می داد می گفت چیزی نشده می خواست نازش کنه تعجب

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

تولد فراز

راستی براتون بگم فراز هم متولد خرداد ست و بنابراین آخر هفته  عمو  و زنعمو براش یه

جشن تولد خانوادگی گرفتند

تولد 9سالگی فراز

تا تونستیم شمع و فشفشه های مختلف روشن کردیم و بادکنک ترکوندیم

تولد 9سالگی فراز

تازه برق را خاموش می کردیم تا بیشتر فشفشه ها نور افشانی کنند به کمک

عمو فرید جون کلی بریزو بپاش کردیم ،خیلی عالی بود 

یه عکس دسته جمعی هم در آخر گرفتیم

تولد 9سالگی فراز

خیلی خوش گذشت

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اولتصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

خلاصه قسمت شد و آخر هفته برای یه مراسم باید به اطراف  تهران می رفتیم

صبح زود به سمت تهران حرکت کردیم ،تا ابتدا به حضور انور فاطمه کوچو لو شرفیاب شویم

خیلی از دیدن ما خاله و مصطفی جون خوشحال شدند و مصطفی جون همش از خاطرات خواهرشون برا ما می گفتند و خیلی با شور و ذوق کارهاشون را برای ما تعریف می کردند

تصاویر زیباسازی _ سایت پارس اسکین _ بخش تصاویر زیباسازی _ سری اول

(راستی با خاله شفیقه جون هم هماهنگ کردیم تا آمدن خودش از اداره بشری خانم و آقاعرفان همراه پدرشون پیش ما بیان دیگه حسابی جمعمون جمع شده بود)

تازه خاله سمیه جون می گفت وقتی فهمید شما می خواهید پیش ما بیایید تمام اتاقش

را البته با کمک من تمیز و مرتب کرد

اما وقتی فاطمه کو چو لو بیدارشد و شیر می خواست ،خود آقا مصطفی به تنهایی

تمام اتاقش را جاروبرقی کشید

فاطمه کوچولو هم مثل فرشته های آسمونی بود البته اولش کمی گریه و زاری میکرد شاید

بخاطر سرو صدای زیاد ما ،گناهی وحشت کرده بود 

فاطمه کوچولو در حمام

اما وقتی خاله شفیقه مهربون اومد و اونو به حمام برد

فاطمه کوچو لو

مثل یه ملائکه روی  تختش خیلی اروم خوابید .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

خاله فدا
4 تیر 92 11:11
سلام نور چشم خاله ،انشالله تمام تعطیلاتت پراز خاطرات شیرین بشهخدابه مامان جون وباباجونت سلامتی بده که باهمه مشغله هاشون به فکر تفریح شما هم هستند انشالله تنتون سالم و دلتون همیشه پراز نور وشادی باشه ولی یادتون باشه خونه ما نیومدید ما همچنان منتظر اون لحظه شاد هستیم.


پاسخ :خاله مهربونم مهم دیدار وزیارت شما بود،مکان زیاد اهمیت ندارد عاشقانه دوستت دارم
مامان امیرمحمد
8 تیر 92 11:31
به به چه فرشته هایی ... انشاءالله که قدمشون پر از خیر و برکت برای همه شما باشه ...

پسرهای گلم امیدوارم مامانتون براتون یه خواهر کوچولوی ناز و خوشگل عین خودتون بیاره ...






پاسخ : ممنونم مامان مهربون امیرمحمدجون

ما چون دوتا هستیم دلمون نمی خواد یه نون خور دیگه بهمون اضافه بشه !!!؟؟؟.=))

شما برای امیرمحمدجون یه کوچولو بیاریدتااز تنهایی در بیاد بوس بوس بای




مامان امیرمحمد
12 تیر 92 7:33
پسرهای آقا ، امیرمحمد به تنهایی عادت کرده ولی شما چون دو تاهستید میدونید که چه حالی داره ... اگه یه خواهر کوچولو داشته باشین بهتون خیلی خیلی بیشتر خوش میگذره ... تازه اگه خواهرتون مثل مامانتون باشه که دیگه نونتون تو روغن ... راستی جوابتون خیلی جالب بود... از ته دل خندیدم