دینا عمه فدا و مهر 92
دینا عمه فدا و مهر 92
دینای قشنگم که تازگیها یک دندان شیری اش هم افتاده
برای صبح اول مهر ،زود زود از خواب بیدار شد
مامان مهربونش همه وسایل مورد نیازش را آماده کرده بود
اما خوب دیناجون ،خیلی زود بیدار شده بود
خیلی وقت داشت برای رسیدن به مهد کودک گل پونه های انقلاب
حتی اگه پیاده هم می رفتند یک ساعت یا یک ساعت و نیم زودتر می رسیدند
خلاصه قرار شد کمی رو تختش استراحت کرد
تا اینکه خلاصه لحظه موعود فرا رسید
مامان جون صبحانه را آماده کرد و بعد هم دینای قشنگم لباس فرم
مهدش را پوشید با کیفی که عمه شفیقه مهربون براش خرید راهی مهدکودک شد
امیدوارم در راه کسب علم و دانش همیشه پیروز و موفق باشی عزیزم
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی