امیر علی امیر علی ، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

امیر های مادر

واکسن و سنجش برای کلاس اول

1393/3/20 13:02
نویسنده : مادر دوامیر
1,463 بازدید
اشتراک گذاری

 

5 خرداد روز دوشنبه مامان جون با شبکه بهداشت تلفنی هماهنگ کرد برای تزریق

واکسن شش سالگی

چون 18 خرداد نوبت سنجش داشتم قبلش باید کارت واکسیناسیونم را

در صورت تکمیل واکسنها شبکه بهداشت مهر می کرد

مامان جون مرخصی ساعتی گرفت و شب قبل منو به حمام برد و صبح هم به من یک قاشق استامینوفن داد

و چون دور میدون اصلا جای پارک نیست همراه بابابزرگ جون ،کارت واکسن به دست به بهداری رفتیم

اما متاسفانه از شانس ما واکسن سفارش دادند اما پیدا نشد لذا باید یه روز دیگه تماس می گرفتیم

اگر واکسن رسید به بهداری می رفتیم

خلاصه دوشنبه هفته بعد دوباره همه اون مراحل را تکرار کردیم حمام و شربت و کارت واکسیناسیون

اینبار همراه بابا جون رفتیم

من خیلی شجاعانه روی صندلی روبروی خانم پرستار چون لباسش سفید بود نشستم

خانم پرستار به مامانم گفت بشین و اونو بغل بگیر

من گفتم مگه من بچه ام ؟؟

خانم پرستار خندید و گفت : آفرین چه پسر شجاعی

اما با این حال مامانم منو بغلش گرفت و یک دست منو هم داشت

واقعا بقول داداش جون مثل نیش پشه بود

من هم نه تنها گریه نکردم بلکه گفتم ممنونم

خانم پرستار خیلی از من خوشش اومد و گفت مامانش حتما براش اسپند دود کن

18 خرداد هم به سمت پایگاه سنجش رفتیم و کلی در قسمتهای مختلف منتظر موندیم

بینایی سنجی

شنوایی سنجی 

بهداشت  بعد کلاس تست هوش 

هرکدوم بعد از اینکه نوبتمان شد  چیزی حدود نیم ساعت طول می کشید

اول هم که رفتیم یک ساعت بیرون نشستیم تا صدامون کنن

خلاصه در آخر پرونده سنجش ام را مهر زدند و به مادرم دادند

خانم مدیر مدرسه طرح سنجش هم دوتا کتاب ،یکی کتاب داستان ریزه میزه با هوش

و یکی دیگه هم کتاب رنگ آمیزی خیلی قشنگ بهم هدیه دادجشن

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان امیرمحمد
16 تیر 93 7:50
چه پسر قهرمانی ... هزار الله اکبر ... مدرسه رفتنت مبارک عزیز دلم ... کادوهات هم مبارکت باشه ....
مادر دوامیر
پاسخ
سپاسگزارم خاله جون مهربون خیلی لطف دارین امیدوارم امیرمحمد جون هم همیشه شاد و موفق باشند
خاله فدا
31 تیر 93 12:04
سلام نور چشمم:مبارکت باشه،ایشالله دانشگاه بری