امیر علی امیر علی ، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

امیر های مادر

بازارچه خیریه مدرسه هدف سال 93

1393/11/23 9:32
نویسنده : مادر دوامیر
305 بازدید
اشتراک گذاری

روز سه شنبه 22 بهمن ساعت 9.5 صبح در محل مدرسه هدف

با همکاری انجمن اولیاومربیان و خانواده های دانش اموزان ،بازارچه خیریه برگزار شد

امیرعلی جون هم به اتفاق دوستاش در جشن شرکت کردند

ابتدا صف بستند و بعد از کمی صحبتهای آقای مدیر ،گروه موسیقی با وسایل و آلات موسیقی شان

بسیار زیبا و قشنگ ،خواندند و نواختند

سپس به اتفاق سایر شرکت کنندگان در جشن برای خرید به سمت بازارچه حمله ور شدندقه قهه

امیرعلی هم به تبع سایرین به سمت میز اول شیرجه رفت

خیلی باحال بود

چون دانش اموزان بزرگتر خیلی با عجله و شتاب زده به سمت میزهای غذا حرکت کردند ،امیرعلی و دوستانش هم بدون اینکه کتوجه بشن اونا برای چی می دوند ،انها هم شتابان خودشون را به میزهای غذا و اسباب بازی و لوازم التحریر رساندند

البته چون صف آنها کنار بازارچه بود زودتر رسیدند و پشت شان ،خیل عظیم کلاسهای چهارم و پنجم و ششمی بودند

مامان جون در شلوغی اون جمعیت امیرعلی را گم کرد چون قدش هم نسبت به کلاسهای بالاتر ،کوتاه بود و از طرفی هم همه یک شکل لباس داشتند

خلاصه از روی موهاش اونو شناخت و با دست اینقدر بهش اشاره زد تا مامانو دید چون اصلا صدا به صدا نمی رسید ، بعد مامان با صدای بلند گفت : امیرعلی جون رفتی اون جلو  پول داری تا خرید کنی؟؟؟؟

در کمال شهامت گفت: نهتعجبآرام

بعد مامان گفت پس اون جلو چی کار می کنی؟؟

خلاصه از لا به لای جمعیت اونو اورد بیرون

بیچاره خیس عرق شده بود

بعد که کمی میزها خلوت شدند چون دانش اموزان سالهای بالاتر خریدشون را انجام داده بودند

حالا امیرعلی جان و دوستانش  بهمراه مامان جون برای خرید ،رفتند

کلی خوراکیهای خوشمزه خریدندخوشمزه

ساندویچ الویه ،کیک خامه ایی، ژله ،آش رشته ، دونات ، دو تیکه پیتزا ، اسنک

مداد و تراش و پاک کن خریدند البته دونات و اسنک و پیتزا را به خانه اوردند

در اخر هم یک بسته اسباب بازی  16تایی ماشینهای رنگارنگ خرید البته با پول خانم معلم 

می گفت : فقط اسباب بازی ها زیاد اومده بود  بنابراین به ما گفتند اگه کسی دوست داره خرید کنه

اما پول نداره ،عیب نداره بعدا پولشو بیاره

بهرحال روز خیلی خوبی بود

مخصوصا اینکه ثواب و کباب باهم دیگه ست

پول زیادی جمع اوری شد که قرارشد همچون سنوات قبل به جاهای مختلف و کودکان بی سرپرست کمک نمایند

 

پسندها (1)

نظرات (4)

پریسا
23 بهمن 93 11:53
ان شالله خدا بچه شما رو هم حفظ کنه به ما هم سر بزنید
مصطفی وخواهرکوچولوش
25 بهمن 93 16:30
خیلی باحال بود.کاش مدرسه ما از این بازارچه ها میگذاشتند چون من بیشتر اسباب بازی دوست داشتم وآنها را می خریدم. مدرسه ما نمایشگاه کتاب وکاردستی های ما را می گذارند.
مادر دوامیر
پاسخ
مصطفی جون خیلی بهمون حال داد جاتون خالی بزرگترها برای شرکت در این بازارچه خیریه ، هی راه می رفتن برامون خرید می کردند حالا نخر کی بخر اما مامانم از اول با اسباب بازی مخالف بود میگفت بهتر از همه اینا راداری آخرش خانم معلم یه حالی بهمون داد که نگو تازه گفت اون هدیه من به شما
خاله فدااااااااااااااااا
26 بهمن 93 12:08
سلام نور چشمم،خواهر قلب رئوف مامانتون بشه ،عاشقتونم خاله فدای خواهر زاده های خیرش بشه.
مادر دوامیر
پاسخ
ممنونم خاله شفیقم
مامان امیرمحمد
6 اسفند 93 8:07
خیلی کار قشنگیه ... امیدوارم وقتی امیرمحمد هم رفت مدرسه از این جور فعالیتها داشته باشه ... از شما هم قبول باشه ... امیرعلی جون را عشق است ...