بازارچه خیریه مدرسه هدف سال 93
روز سه شنبه 22 بهمن ساعت 9.5 صبح در محل مدرسه هدف
با همکاری انجمن اولیاومربیان و خانواده های دانش اموزان ،بازارچه خیریه برگزار شد
امیرعلی جون هم به اتفاق دوستاش در جشن شرکت کردند
ابتدا صف بستند و بعد از کمی صحبتهای آقای مدیر ،گروه موسیقی با وسایل و آلات موسیقی شان
بسیار زیبا و قشنگ ،خواندند و نواختند
سپس به اتفاق سایر شرکت کنندگان در جشن برای خرید به سمت بازارچه حمله ور شدند
امیرعلی هم به تبع سایرین به سمت میز اول شیرجه رفت
خیلی باحال بود
چون دانش اموزان بزرگتر خیلی با عجله و شتاب زده به سمت میزهای غذا حرکت کردند ،امیرعلی و دوستانش هم بدون اینکه کتوجه بشن اونا برای چی می دوند ،انها هم شتابان خودشون را به میزهای غذا و اسباب بازی و لوازم التحریر رساندند
البته چون صف آنها کنار بازارچه بود زودتر رسیدند و پشت شان ،خیل عظیم کلاسهای چهارم و پنجم و ششمی بودند
مامان جون در شلوغی اون جمعیت امیرعلی را گم کرد چون قدش هم نسبت به کلاسهای بالاتر ،کوتاه بود و از طرفی هم همه یک شکل لباس داشتند
خلاصه از روی موهاش اونو شناخت و با دست اینقدر بهش اشاره زد تا مامانو دید چون اصلا صدا به صدا نمی رسید ، بعد مامان با صدای بلند گفت : امیرعلی جون رفتی اون جلو پول داری تا خرید کنی؟؟؟؟
در کمال شهامت گفت: نه
بعد مامان گفت پس اون جلو چی کار می کنی؟؟
خلاصه از لا به لای جمعیت اونو اورد بیرون
بیچاره خیس عرق شده بود
بعد که کمی میزها خلوت شدند چون دانش اموزان سالهای بالاتر خریدشون را انجام داده بودند
حالا امیرعلی جان و دوستانش بهمراه مامان جون برای خرید ،رفتند
کلی خوراکیهای خوشمزه خریدند
ساندویچ الویه ،کیک خامه ایی، ژله ،آش رشته ، دونات ، دو تیکه پیتزا ، اسنک
مداد و تراش و پاک کن خریدند البته دونات و اسنک و پیتزا را به خانه اوردند
در اخر هم یک بسته اسباب بازی 16تایی ماشینهای رنگارنگ خرید البته با پول خانم معلم
می گفت : فقط اسباب بازی ها زیاد اومده بود بنابراین به ما گفتند اگه کسی دوست داره خرید کنه
اما پول نداره ،عیب نداره بعدا پولشو بیاره
بهرحال روز خیلی خوبی بود
مخصوصا اینکه ثواب و کباب باهم دیگه ست
پول زیادی جمع اوری شد که قرارشد همچون سنوات قبل به جاهای مختلف و کودکان بی سرپرست کمک نمایند