امیر علی امیر علی ، تا این لحظه: 16 سال و 4 ماه و 5 روز سن داره

امیر های مادر

ماه مبارک رمضان

1393/4/10 12:04
نویسنده : مادر دوامیر
330 بازدید
اشتراک گذاری

امسال ماه مبارک رمضان را کامل کامل روزه گرفتم

حتی یک روز همراه بابابزرگ جون به همایشی تهران دعوت بودیم

بعداز نماز ظهر رفتیم تا روزه ام درست باشه

 

غروبهای شنبه هم که کلاس بسکتبال دارم واقعا با سختی  می گذرونم

اما خدا را شکر تا بریم خونه اذانه

امسال هم مثل سالهای قبل بساط مهمونی دادن و مهمونی رفتن به راه بود

اول مامان جونم سوم ماه مبارک رمضان دوستاشو دعوت کرد

البته زندایی جون و دینا عمه فدا هم بودند

غروب به لب ساحل هم رفتند و کلی بازی کردند

موقع غذا خوردن هم حسابی بریزو بپاش کردند

هفته آخر تیرماه خونه عمه نجمه دعوت شدیم

چون تولدش هم بود کلی از ما پذیرایی کرد

نوزدهم ماه مبارک رمضان خونه بابابزرگ جون و عزیزجون بابل دعوت شدیم

همراه مامان بزرگ و بابابزرگ و عمه فاطمه و خانواده عمو فریدم

بعد از افطار و خوردن شام مفصل که بابابزرگ جون و عزیزجون زحمت کشیدند

،دعای جوشن کبیر و دعای مجیر را همه  خانمها

(مامانم ،مامان بزرگ و عزیز ،زنعمو ،زندایی و خاله سارا )خوندند

بقیه شبها هم یک افطار ،خونه دایی وحید رفتیم ،غروب 5شنبه بود که  رفتیم آنجا.

چون امامزاده عباس ع در محل شان قرار دارد و پدرو مادر مامان بزرگ هم انجا دفن هستند 

بنابراین شب جمعه را آنجا برنامه ریزی کردیم

یک افطار هم دایی حمید و دایی وحید خونه مون اومدند

با غذاهای مخصوص ماه مبارک رمضان ازشون پذیرایی کردیم

روز دوشنبه 30تیرماه داداش امیراحمد نوبت دندانپزشکی (ارتودنسی )داشت

بنابراین ما هم فرصت را غنیمت شمردیم

چون نزدیک خونه دینا جون بودیم

مزاحم اونها شدیم

و زندایی جون کدبانو ومهربونم حسابی از ما پذیرایی کرد

من ودینا هم کلی باهم بازی کردیم

امیراحمد گناهی که کلی تو دندانپزشکی مونده بود حسابی خسته شد

البته کارخاصی نداشت تعویض ارتودنسی کلا 15 دقیق هم طول نکشید اما خیلی شلوغ بود

بنا براین وقتی اومد خونه چون حدودا یک ساعتی به اذان مونده بود 

روی مبل خوابید یا بقول مامانم اصلا غشششش کرده بود

چون با صدای ما بیدار نمی شد مامانم بصورتش دست کشید و تکونش داد تا بیدار شد

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مصطفي و خواهر كوچولوش
10 مرداد 93 16:58
ماشاء الله ماه رمضان با بركتي داشتيد.هميشه خوش باشيد.
مامان کیانوش
10 مرداد 93 18:14
آفرین امیراحمد جون قبول باشه طاعات و عباداتت عزیزم . انشااله همیشه سالم و سلامت باشی تا بتونی عبادت خداوند رو بجا بیاری .
مادر دوامیر
پاسخ
ممنونم لطف دارین
مامان امیرمحمد
12 مرداد 93 9:22
به به چه افطاریهای پر و پیمونی ... چه مهمونیهای توپی ... انشاءالله قبول باشه ... خدا بهمتون سلامتی بده ... هزاران احسنت و آفرین به امیراحمد جون ...
خاله فدا
20 مرداد 93 9:57
سلام نورچشمم:قبول باشه خاله فداااااااااااااااااااااااا،